همه هستی ام، گل بهشتی ام ریحانه جان ،همه هستی ام، گل بهشتی ام ریحانه جان ،، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
چراغ زندگیم روشناجونچراغ زندگیم روشناجون، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

ریحانه و روشنای زندگی مون

ریحانه و یازدهمین ماه زندگیش(فروردین91)

1391/2/1 5:14
نویسنده : مامانی
2,254 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عسلکم، سلام شیرینکم، سلام عروسکم و ملوسکم  

11 ماهگیت مبارک

امروز اول اردیبهشت سال 91، اولین روز آخرین ماه اولین سال تولدت بود.

یعنی یازدهمین ماه زندگیت رو تموم کردی و وارد دوازدهمین ماه شدی هوراااااااااا

گل دخملم! خدای مهربون رو به خاطر داشتن گل نازی چون تو شاکرم و عاشقانه ترین سپاس ها را نثارش می کنم.


 

خوش تیپ منی تو

نحانای خوش تیپ منی تو!


 

.

 

لطفا بفرمایین ادامه مطلب و توضیحات ١٠ ماهگی و١١ ماهگی ریحانه کوچولو رو بخونید:

 

دخملک شیرین مامان! امروز می خوام برات از 10 ماهگی و 11 ماهگیت بگم.

این اواخر خیلی شلوغ و شیطون شدی  نمی تونم فکرم رو متمرکز کنم و مرتب بنویسم پس سعی می کنم هر چی که به خاطرم می رسه برات ثبت کنم:

تو 10 ماهگیت که روزای عید بود و شهرستان بودیم به خاطر دندون هفتمی همش اذیت بودی و نق می زدی و اواخر تعطیلاتم که مریض شدی و سرماخوردگی آبت کرد. بمیرم برات مامانی هر کی می دید می گفت چرا لاغر شده و من کلی غصه می خوردم.

تا یادم نرفته بگم که عکسای عیدت رو ریخته بودم تو فلاش وآورده بودم (همونا که فکر می کردم تو کامپیوتر خاله اینا جا گذاشتم) البته فرقی هم نمی کنه چون خاله اینا تهرانن و این چند روز تعطیلی رو پیشمون بودن اگه جا میذاشتیم هم برامون میاوردن.

کارای 10 ماهگیت رو سعی می کنم با عکسات توضیح بدم.

اینجا روزای اول عیده کنار سفره هفت سین عزیز جون که البته به خاطر شما وروجک سینی توش یافت نمیشه جز یه سین اونم سبزه است.

تا گذاشتمت تو سفره شیطنتت گل کرد و با قاشق آجیل می خواستی شکلات ورداری:

.

 

کار خودت رو کردی حالا قاشق رو گذاشتی تو دهنت ولی شکلاته توش نیست آخه ...

.

 

اینجا فهمیدی سرت کلاه رفته و قاشق رو گذاشتی کنار و شکلات رو برداشتی و داری مزمزه می کنی.

.

 

می خواستی آجیلم بریزی که ورداشتیم و داری با اون انگشت کوشولو نشون میدی.

.

 

رو تخت عزیزجون نشستی و داری ذوق می کنی:

.

 

دست دسی رو تازه یاد گرفته بودی:

.

 

واااااااااااااای اینم یه کشف جدید بود تو ١٠ ماهگیت که هر از گاهی انجامش می دادی و بعضی وقتا هم دستت خطا می رفت و چشمت رو درمیاوردی.

.

 

وااااااااااای ببخشید مامانی :

.

 

ای دخمل خوش خنده :

.

 

تو این عکس پایینی داری هیس هیس می کنی.

.

 

اینجا شلوارکی رو که زندایی نسیبه زحمت کشیده بود و تابستون سال قبل برات خریده بود رو تنت کردم تا ببینم اندازه ات میشه یا نه که دیدم یه ذره بزرگه و سال بعد قشنگ تر میشه برات.(عکس مربوط به روزای سرماخوردگیه و از صورتت معلومه چقدر لاغر شده بودی الان شکر خدا بهتری و دوباره جون گرفتی)

. 

و اما از این اواخر و 11 ماهگیت بگم که کلی شیطونی می کنی و از صبح زود که بیدار میشی تا وقت خواب یه لحظه هم آروم و قرار نداری و همش در حال ورجه وورجه  و ریخت و پاشی.

- وقتی از مسافرت برگشتیم چند روز هوا گرم شد و من و بابا تو فسقلی مون رو بردیم پارک و کلی ذوق کردی وقتی بچه ها رو دیدی.

- تو پارک من و بابا نشسته بودیم رو نیمکت و تو هم تو کالسکه ات بودی که همش داخل کالسکه پا می شدی و سایه بون کالسکه ات رو می گرفتی و بالا پایین می پریدی ازخوشحالی کشف جدیدت و ازاون  روز تا حالا هر وقت با کالسکه میریم بیرون، همش باهات درگیریم چون بلند میشی و می خوای وایستی.

- انقدر ناز بوس می کنی:(البته تو عکس پایینی بیشتر شبیه گازه تا بوس هههه)

.

- 21 فروردین ماه برای اولین بار تونستی از مبل بالا بری بدون اینکه چیزی زیر پات باشه.

جلوی چشمای من و بابا بعد از تلاش های فراوون راهش رو یاد گرفتی و یکی از پاهات رو بردی بالا و گذاشتی رو مبل و بعدش هم خودت رو کشیدی بالا و چه ذوقی هم می کردی و برای خودت دست دسی می کردی و خنده های پیروزمندانه در می کردی و زمانی که دوباره بدون هیچ دردسری رفتی رو مبل با نگاه شیطنت آمیز برگشتی سمت ما و از خوشحالی بلند بلند می خندیدی و بالا پایین می پریدی. قربون ذوق کردنت برم من

- اولش باید یه بالش میذاشتیم جلوی مبل تا بتونی بیای پایین اما چند روزه یاد گرفتی بدون بالشت هم بیای پایین. آفرین دختر زرنگم.

- عاشق خودکار بابایی تا میری بغلش اول خودکارش رو از توی جیب پیراهنش ورمیداری و ذوق می کنی.

.

- وقتی بهت غذا میدم اگه یه دونه برنج بیفته زمین تا اونو برنداری غذات رو نمی خوری چقدر هم تلاش می کنی تا دو تا انگشت کوشولوت رو به همدیگه بچسبونی و دونه های کوچولو رو بگیری دستت.

- بعضی وقتا هم می خوای گلای فرش رو دستت بگیری.

- وقتی می خوای به یه چیزی عمیق نگاه کنی و سر دربیاری با دهان بسته حرف ق ق از حلقت شنیده میشه مثل همین عکس پایینی که غرق پماد کالاندولایی :

.

 

-تا می خوام کلاه بذارم سرت نمی ذاری. ای کلاه بردار !

.

- بای بای می کنی اما با دست بسته هههههه

- این کار زشت رو تا چند روز بعد از تعطیلات هم انجام می دادی:

.

اینجا هم دوباره دنبال نقطه امن بودی برای انگشتت که دستت خطا رفته، شکر خدا الان این حرکت زشت رو کاملا فراموش کردی.

.

 

مشغول بازی با آویز تخت:

 .

آویزت رو می کشی و کج و کوله اش می کنی:

.

 

 مشغول بازی با روروئکت:

 .

قربون اون انگشت اشاره ات برم جیگمل مامان:

.

 

از هر جایی می گیری و بلند میشی ولی هنوز نمی تونی راه بری.

آخه تو چی کار به موش موشی داری؟

- .

 

اینجا داشتی شیشه ویترینت رو لیس می زدی که صدات کردم و تا برگشتی عکست رو گرفتم:

.

 

 - کارهایی که می کنی زیاده ولی الان عجله دارم و حضور ذهن ندارم چون فردا عازم سفریم و هیچ کاری نکردم...

- کلماتی که به واژه های قبلی اضافه کردی:

1-" آدََّ" یعنی آب

2- "اَدَدَ" یعنی الله اکبر

3- "آنانا" یعنی می می

4- "هیس هیس" هنگام ذوق کردن با نشون دادن دندونات میگی که همراه با بالا پایین پریدنه.

5- "دیز" یعنی جیز

6- ... (یعنی فعلا یادم نمیاد)

 

در مورد غذاها:

1- این روزا دیگه از غذای سفره مون می خوری البته با ملاحظات لازم.

2- "سوپ قارچ و خامه" رو بیشتر از سوپ قبلیت دوست داری.

3- با "کته" دوست شدی و هر از گاهی می خوری.

4- سالاد الویه رو خیلی دوست داری که به خاطر سس مایونزش کم میدم.

5- مرغ و آب مرغ رو بیشتر از گوشت و آب گوشت و چرخ کرده دوست داری.

6- هنوزم عاشق نون سنگکی مثل عمه منیر و خاله عزیزه (هر کدوم می بینن میگن به من رفته)

7- فرنی گرم رو دوست داری و اگه سرد بشه نمی خوری.

8- آبت اگه ولرم باشه نمی خوری و غر می زنی و باید آب یخچالی بهت بدیم تا بخوری.

 


دوست جونام داداش کوچیکم با زنداداشم و کوثرجون از کربلا میان و من و ریحانه به همراه خواهرمینا داریم می ریم شهرستان.

 زود بر می گردیم ایشاا... خدانگهدار همگی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (51)

مهسا مامان مرسانا
2 اردیبهشت 91 7:23
ای جون دلم....مبارکه عزیزم.....الهی 100 سالگیت رو جشن بگیری

ملسی خاله مهساجون
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
2 اردیبهشت 91 7:54
يازده ماهگيت مبارك خوشگل خانم


فرانک مامان النا
2 اردیبهشت 91 8:01
مبارکه دوست جونم ............ یازده ماهگی ملوسک عروسک خانم طلا جیگرر ....

آیا این پست بعدا تکیمل خواهد شد با عکس و مطالب خواندنی ؟؟؟

چرا اینقدر کمیابید
نکند خدای ناکرده باز هم مریضی و این چیزا اومده دور و برتون ؟؟؟


ممنون فرانک جونم
اگر خدا بخواد تکمیل خواهد شد از بس بد قول شدم خجالت می کشم بنویسم البته چاره ای هم نداشتم این کامپیوتر تا می دید من نوشتم "تکمیل می کنم" یا "زودی برمی گردم" یه دردی می گرفت این بود که گفتم ننویسم بهتره
شکر خدا مریض نشدیم ولی هفته پیش می خواست مهمون بیاد منم دوباره خونه تکونی کردم و همه جا رو از اول تمیز کردم و این بود که تا چند روز درگیر بودم و امروز هم که ریحانه رو برده بودم دکتر برای چکاب و خرید هم رفتیم و نشد که تکمیل کنم.
وااااای چقدر حرفیدم الان پشیمون میشی از سوالت
آرزوهای رنگی
2 اردیبهشت 91 9:49
سلام وتبریک به خاطر دختر نازتان اگر دوست داشته باشیدمیتونم نقاشی فرزندتان را از روی عکسش بکشم ودر وبلاگم قرار دهم تا مشاهده کنید وبعد میتونید بخرید کارهایم را در ویلاگم میتونید ببینید خوشحال میشم برام نظر بگذارید موفق باشید

ممنون از شما ولی من خودم اندکی در زمینه نقاشی سر رشته دارم و رنگ و روغن هم کار می کنم.
کارهاتون رو دیدم و کلی لذت بردم و یاد خاطراتم افتادم.
ثنا
2 اردیبهشت 91 10:17
سلام عزيزم خوبي؟
شروع 12 ماهگي ريحانه جونم مبارك!


مرسی عزیزم
مامان فاطمه گلی
2 اردیبهشت 91 10:18
سلام ریحانه جون یه فرشته است خداواستمن نگهش داره

ممنونم گلم
فهیمه مامان پرهام
2 اردیبهشت 91 11:41
11 ماهگیت مبارک ریحانه جونم
الهی همیشه سالم و سلامت و شاد باشی گلکم
فرنازم دلم برات تنگ شده میگم چجوری اون جمله ی قصار اولی رو ساختی؟

ممنون دوستم
منم دلم برات تنگیده اما چه کنم با اندک فرصتی که دارم سعی می کنم یه مطلبی بذارم و خیلی کم وب گردی می کنم اگر هم جایی می رم با موبایل(قبل از خواب) می رم سر می زنم که اونم اکثرا بدون کامنت و خاموش می رم سر می زنم.

ههههههههههه نکنه هنگ کردی با خوندنش ؟
فهیمه|مامان هدی سادات
2 اردیبهشت 91 16:56
11 ماهگیت مبارک ناناشی....
چه زود گذشت...
خدا حفظت کنه گل ِ ناز


سمانه مامان محمدباقر
2 اردیبهشت 91 17:59
سلام يازده ماهگي ريحانه خانم مبارك

شرمنده ام کردی سمانه جون
فاطمه
2 اردیبهشت 91 21:15
سلام مامان ریحانه جون
ای جانم ...انشالله همیشه شاد و سلامت باشه
نی نی ما هم یه ماه دیگه به دنیا میاد

نی نی گلتون ایشاا... به سلامتی دنیا بیاد
هديه
3 اردیبهشت 91 0:02
سلام دلبركممممم

11 ماهگيت مبارك باشه شيرين عسل

ملسی خاله هدیه جونم
جوجه نارنجی ما
3 اردیبهشت 91 0:11
هورااااااااااااااااااااااااااااااا ریحانه خانم 11 ماهه شدهههههههههههههههههه واییییییییی یه ماه دیگه تولدت خانمییییییی مبارک باشه گلم بوسسسسسسسسسسسسسسس

ملسی خاله سمانه
مامان انی
3 اردیبهشت 91 5:18
هزااااااااااااااااااااااااار بار مبارکش باشه عشقمممممممممم

فقط مادر گرامی ِ نازدونه ! بنده هم عکس های عید رو می خواهیم و هم عکس جدیدتر
عکس ها کو؟؟

قربونت برم دوستم عکسم می ذارم برات
مامان
3 اردیبهشت 91 7:42
سلام
سلام این پیام امروز توی یه وب خوندم منم بهش عمل کردم.. بخونش این پیام مال من نیست ولی بخونش: تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش


خواهش می کنم کسی از این کامنتا برای من نفرسته آخه چرا آدمو تو معذورات می ذارین ؟
من وقتم خیلی کمه و خودتونم شاهدین که نمی تونم به خونه مجازی دوستام سر بزنم و همیشه شرمنده معرفت تک تکشونم.
پس لطفا از این جور کامنتا برام نذارین.
فک نکنین آدم بی اعتقادی هستم ها، جان و دلم فدای حضرت زینب بشه...
مامان حارث
3 اردیبهشت 91 9:05
11 ماهگيت مبارك
مامان حارث
3 اردیبهشت 91 9:07
خصوصی

واااااااای ممنون
مامان نازنين رقيه
3 اردیبهشت 91 10:20
مبارك مبارك مبارك
چقدر زود شما ني ني ها بزرگميشين كم كمداره 1سال ميشه


ممنون فاطمه جون،
آره واقعا خیلی زود بزرگ میشن ...
ثنا
4 اردیبهشت 91 12:09
خانومي فدات دلم تنگ شده براي عكساي ناز ريحانه جون چرا نميزاري

ایشاا... می ذارم ثناجونم
سارا
4 اردیبهشت 91 13:15
ماشالا به این دختر
11ماهگیت مبارک
انشالا 1000 ساله بشه



فهیمه مامان پرهام
5 اردیبهشت 91 15:09
کامنت من نیومده آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه منو دوست نداری آیا؟؟؟؟؟؟؟
چرا دیگه پیشم نمیای آیا؟؟؟؟؟؟؟؟
از جانب خاله فهیمه اون ریحانه جونمی می بوسی آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




چرا آمده بید که جواب دادم.
چرا دوست نداشته باشم جیگرم آیا ؟؟؟؟؟؟
چند روزه مهمون دارم ایشاا... میام البته بعد از مسافرت چون عازم سفر بیدم.
هزار بار می بوسم به شرطی که تو هم پرهام گلم رو ببوسی و بچلونی

maman fataneh
5 اردیبهشت 91 17:09
salam azizam...11 mahegit mobarak


فهیمه مامان پرهام
6 اردیبهشت 91 16:26
حالا حتما" باید درجا آتو بگیری از آدم

هههههههههههههههه
من چی کاره بیدم که آتو بگیرم خواهر جونم
فقط یه سوال مصلحتی کردم
خانومی
6 اردیبهشت 91 20:10
مبارک باشه 11 ماهگیت قند عسل خاله

ملسی خانومی ناناس
فهیمه مامان پرهام
7 اردیبهشت 91 23:24



مامان گیسو جون
8 اردیبهشت 91 3:15
الهی همیشه سلامت و شاد و خندون باشه

خدا گیسوت رو نگه داره
ثنا
8 اردیبهشت 91 11:21
سلام عزيزم خوبي؟
ريحانه جونم خوبه؟
واي فرناز دلم ضعف رفت واسه خانوم خشگله
چه نازه ميخنده تو عكس 9 قربونش برم الهي


ما خوبیم تو خوبی ؟
چشمای قشنگت ناز می بینه گلم
ثنا
8 اردیبهشت 91 11:22



فهیمه مامان پرهام
8 اردیبهشت 91 14:46
پس مسافرت و مهمونو .... باشه کامنت قبلیمو پس گرفتم و می بوسمت
نمی خواد تائیدش کنی

چرا تاییدش نکنم عزیزم من خیلی شرمنده ات شدم.
الان مراغه ام خونه خواهری بذار برگردم حسابی باهم گپ می زنیم.
مامان گیسو جون
9 اردیبهشت 91 1:35
خصوصی

وااااای ممنون عزیزم، الان شهرستانم از منزل خواهری دارم تایید می کنم برگشتنی حتما
عسل و غزل
9 اردیبهشت 91 11:44
چقد خوشمل شدی دخمل بلا
کاش اینجا بودی اون لپای شکلاتیت رو میخوردم
از حالا تا مدت یک سال دیگه شیطونیات پایانی نداره
مامانی هر لحظه منتظر شیطنتای جدیدتر دخمل گلیم باش
روی کفش مشکیش رو که نمیبینم ولی کف کفشش که خیلی خوشگله

واااای راست میگین یک سال خیلیه
ممنون از این همه دقت، روی کفشاش ورنی هستش خاله جون تو پست آخر سال 90 ادامه مطلب عکسش هست.

مامان مهراد
10 اردیبهشت 91 8:09
11 ماهگیت مبارک
فرانک مامان النا
10 اردیبهشت 91 14:11
خوشتیپه منه بخدا ....... آفتاب بدم خدمتتون خانم طلا ؟؟؟؟؟؟

میگم فرناز من عاشق اون عکس انگشت تو دماغیش شدم . اینقدر خوشم میاد . بچه ها کارهای بد یاد میگیرن ...

دیشب خوابیدیم .... یه ان فکر کردم النا خوابه ولی دیدم نه اصلا هیچ صدائی ازش نمیاد ... مشکوک شدم و سریع نگاهش کردم و دیدم بعلهههههههههههه دخترک انگشت اشاره رو کرده تو سوراخ دماغ و مشغوله هههههه
بچم تازه اون سوراخه رو کشف کرده بود . ذوق مرگ شدم در حد تیم ملی ... طفلی هر چی میکشید بیرون تموم نمیشدن ههه کلی رفته بود تو حس .

منو و پدرش از خنده منفجر شدیم .


ببین وبلاگت بدآموزی داره . من تو فکرم گفتم ای کاش النا هم همچین کاری میکرد و من ذوق کنم . این پدرصلواتی فکر منو خوند ههههههه


کلی خندیدم. عاشق این نگارش طنزتم فرانک جون

فاطمه
10 اردیبهشت 91 19:16
ای جانم چقدر ناز شده ...خدا حفظش کنه
فهیمه مامان پرهام
10 اردیبهشت 91 19:26
دشمنت شرمنده فرنازم
سلام خاصه ی منو به خواهرت برسون عزیزم
من فقط دلم برات تنگ شده، همین.

سلام رسون سلامت باشه مهربونم
قربون اون دل نازنینت بشم من
مامان فرنيا
11 اردیبهشت 91 11:01
سلام من براي اولين بار وبلاگ گل دخترتون را ديدم خيلي ماهه اين دختر بلا و چه مامان خوش سليقه اي هم لباسهاي گل خانم قشنگه هم اتاقش
خيلي نازه ماشالله هميشه واسش اسفند دودكنيد چشم نخوره

سلام به وبلاگمون خوش اومدین
ممنونم نظر لطفتونه
ثنا
11 اردیبهشت 91 12:52
سلام عزيزم خوبي؟
خانومي اومدم از الان برا 3خرداد دعوتتون كنم برا تولد عشقم حتما تشريف بياريدا!!

ایشاا... که بتونم از شرمندگیت در بیام
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
11 اردیبهشت 91 14:04
دير اومدم ولي بهرحال اومدم... يازده ماهگيت با نه روز تاخير مبارك. كلي خوشگلتر شدي دخمل ناز. عكسا عالي بود


ثمین
11 اردیبهشت 91 19:28
سلام! اگه جشنی برای کوچولوتون در راه دارید یه سر به دنیای نفیس بزنید و از ایده های متنوع و شیک استفاده کنید... جشن سیسمونی... جشن دندونی... جشن قدم... جشن تولد پسرانه ... جشن تولد دخترانه ... جشن تکلیف... جشن الفبا... و........ منتظرتون هستم...
مامان آتین
12 اردیبهشت 91 0:39
وااااااااای فرناز جون نمی دونی من چه لذتی بردم با دیدن عکسای ناز این عروووووووسک
آخر من میام این دخملتو قورتش میدمممم حالا ببین
خیلی ماهه ماشاللهههههههههههههه روی ماهشو از طرف من ببوس

ممنون از اینهمه محبت

مریم مامان آراد
12 اردیبهشت 91 11:06
سلامممممممممم
من بعد از چند مدت که نبودم برگشتم . ماشالله دخملی چقدر بزرگ شده . خیلی ناز شد از روش ببوس حتما.
راستی حالا خواب شبش چطوره ؟کامل میخوابه ؟؟

ممنونم مریم جون،
شکر خدا ریحانه شبا راحت می خوابه
زهرا مامان پارمین
12 اردیبهشت 91 16:39
11 ماهگیت مبارک دخمل ناناز


فاطمه مامان ریحانه سادات
12 اردیبهشت 91 22:10
الهی من فدات بشم خوشگله خاله .... ماه دیگه تولدته مامانت میترکونه بس که باسلیقه است این مامانت.......

واااااااااااااای فاطمه جون بالاخره اومدی
می خواستم بگم من نمی تونم براتون کامنت بذارم نمی دونم چرا البته برای همه پرشین بلاگی ها ...
خواهش می کنم گلم نظرلطفته
مامان هدی سادات
12 اردیبهشت 91 22:35
سلاااااااااااااام:
الهیییییی بگردم...
چقئدر این نحانا شیرینههههههههه

--------------------------------------------
چرا از نی نی وبلاگ رفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
------------------------------------------




سلام عزیزم اومدم وبت و مطلبت رو خوندم و خیلی شوکه شدم
آخه چرا
مامان مبینا
13 اردیبهشت 91 0:40
قربونش برم با این همه شیطونیاش،مبینا هم وقتی میره رو مبل خیلی ذوق میکنه و براس خودش دست می زنه/
راستی مامانی من برای مبینا دنبال زانوبند هستم ولی پیدا نکردم شما از کجا گرفتی؟راستش تا حالا نمی دونستم همچین چیزی هم هست

مامان مبیناجون همه سیسمونی فروشی ها زانوبند دارن می تونی از اونجا تهیه کنی
سمانه مامان پارسا جون
13 اردیبهشت 91 18:03
سلام فرناز جون خوبی؟
ریحانه جونم خوبه؟
کشته هم رو با اون تیپ قشنگش ها
جیگر بود جیگرتر هم شد
از طرف من ببوسش

مرسیییییییییییی سمانه جون
فهیمه مامان پرهام
14 اردیبهشت 91 22:18
کی بر می گردی؟؟؟؟؟؟؟
دلم ریحانه نانازناش می خواااااااااااااااد

اینجانب در تاریخ 19 اردیبهشت به آشیانه بازگشتم اما به دلیل سرماخوردگی خودم و فندقم فقط چندتا عکس گذاشتم و بعد از بهبودی، وبگردی خواهم کرد.
قربون دلت. دل منم پرهام جیگرم رو می خواد شدید
فهیمه مامان پرهام
14 اردیبهشت 91 22:18
ببخشید باید می گفتم : ناز ناناش

چه فرقی می کنه گلم؟ ناز ناناش و نانازناش و نیناش ناش و ... همه یه معنی داره برای من
هستی
17 اردیبهشت 91 17:35
سلام عزیزم ای جانم چه دخمل ناز نازیییه ببوسشششششش
111 ماهگی دخمل طلات مبارککککککک
بی معرفت شدی هااااااااااااااااا

سلام هستی جونم
زیارت قبول عزیزم
نگو بی معرفت که دلم می گیره
خدا گواهه که چقدر تلاش کردم تا برات کامنت بذارم اما موفق نشدم.
از وقتی پرشین بلاگ کد گذاشته من نمی تونم کامنت بذارم و همین دیشب نیم ساعت با موبایلم ور رفتم تا بلکه بتونم کامنت بذارم اما با اونم نشد.
قبل رفتنت هم اومدم التماس دعا بکنم بازم نشد و همش تو دلم می گفتم الان هستی جون چه فکری می کنه در موردم.
کاش اینجا رو بخونی و بدونی که به یادتم.
ثنا
18 اردیبهشت 91 15:53
elham
18 اردیبهشت 91 18:28
سلــــــام فرناز جون خوبی

این نخود رو نیگا چه قرتی شده تیپ میزنه شیک میکنه ناز میکنه دل میبره

اینو تو ۷ سالگی باید شوور بدی از بس ناز و کرشمه داره



سلام الهام جون،
نه بابا دخملی ما خیال شوور کردن نداره همه رو تو خماری میذاری حالا می بینی
رزیتا
25 اردیبهشت 91 9:57
فرناز جونم دخمل مخملی خیلی ناز شده براش اسپند دود کن عزیزم.