همه هستی ام، گل بهشتی ام ریحانه جان ،همه هستی ام، گل بهشتی ام ریحانه جان ،، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
چراغ زندگیم روشناجونچراغ زندگیم روشناجون، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

ریحانه و روشنای زندگی مون

4 ماهگی ریحانه جون

    سلام ریحانه جان, ای عشق جاویدان    ٤ ماهگیت مبارک نفسم     اول مهر ٤ ماه از زندگیت رو پشت سر گذاشتی و وارد پنجمی ن ماه شدی.          پی نوشت١: ریحانه نازم در 133 روزگی(4 ماه و 9 روزگی) رسما غلت زدی و دیگه دستت زیرت نمی مونه و انقدر خودت لذت می بری که بارها تکرار می کنی و من و بابایی رو غرق لذت می کنی.             نازدونه ام ببخش دیر آپ می کنم آخه جمعه که ماهگردت بود رفتیم خونه عمه منیر و شب رو هم موندیم. شنبه...
12 مهر 1390

ما از مسافرت برگشتیم

سلام خاله های مهلبونم! همونطور که قبلا بهتون گفته بودم من پنجشنبه در 110 روزگیم رفتم علوسی پسر عموی مامانم. بماند که پشت ترافیک چقدر حوصله ام سر رفت و اعصابم خورد شد آخه مسیر یک ساعته تهران - کرج، 3 ساعت طول کشید. اونجا هر کی منو میدید به مامانم می گفت وااااااااااااای چقدر نی نیت بزرگ شده، چقدر خوشگل شده، خانوم شده و از این حرفا... مامانم هم ته دلش ذوق مرگ میشد. جمعه در 111 روزگی من، ما به همراه خانواده دایی و خاله ام رفتیم اصفهان.  شب رو استراحت کردیم و از شنبه صبح رفتیم گردش. تا ظهر از موزه تاریخی و کاخ چهل ستون و عالی قاپو دیدن کردیم و بعدش هم در میدان نقش جهان سوار کالسکه شدیم. بعد از ظهر ش...
26 شهريور 1390
1