ریحانه و روشنای زندگی مون

ساعت 5  و 20 دقیقه بعد از ظهر اولین روز آخرین ماه فصل زیبای بهار به دنیا اومدی و شدی تمام زندگیمون. ناز دخترم! من و بابا با تمام وجودمون عاشقتیم.     ریحانه جون در لحظات تولد 1 سالگیش:     ریحانه جون در لحظات تولد 2 سالگیش:   ...

    همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟ فرشته ای فقط در قالب یک انسان ساده بگویم "تولدت مبارک" در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ از دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها ...

  برای کسی که با تولدش، تولدی دوباره به من بخشید : ریحانه جان، میوه درخت سبز جوانی ام، ای امید زندگانی ام، "روز میلادت مبارک" 12 ماه پر از شادی و نشاط و لذت بودن با تو طی شد .   و آنگاه که برای اولین بار چشمم بر وجود ظریف و نحیفت افتاد زیباترین تصویر عالم در ذهنم نقش بست و هزاران آفرین بر تصویرگر یگانه عالم که تو را اینگونه زیبا آفرید.     زیباترین اتفاق زندگیم، تولد دختر بهاری ام در تاریخ 1390/3/1 (اولین روز آخرین ماه اولین فصل سال)  ساعت 17 و 20 دقیقه روز یکشنبه بود   ...

    دخملی ما ١٣٩٠/٣/١ ساعت ٥ و ٢٠ دقیقه عصر یکشنبه با زایمان طبیعی به دنیا اومد. وزن:   ٣٢٥٠  قد:       ٥٢ دورسر:  ٣٤   من و دخملم به لطف دعا های شما دوستای گلم حالمون خوبه خوبه. خاطره زایمانم تا ابد تو ذهنم می مونه چرا که شیرین ترین خاطره عمرم رو تجربه کردم و در ایام ولادت بانوی دو عالم و روز مادر، من هم لیاقت مادری پیدا کردم و بی نظیر ترین کادوی روز مادر رو از خدای بی همتا گرفتم و آن هم وجود نازنین فرزندمه که نازنین ترین فرشته روی زمینه. خدای مهربونم ممنونم که فرزندی سالم و پاک بهمون عطا فرمودی! از تبریکات گرم و صمیمانه تون تشکر می کنم...